پیروزی در پروژه بستگی به برقراری تعادل مناسبی بین سه عامل مهم زمان انجام کار، منابع مورد استفاده و نتایج کار در راستای ارائه سطح مناسبی از خدمت به مشتری دارد. پروژه در خدمت رضایتمندی مشتری است، بنابراین سه عامل مهم موردنظر او باید در نظر گرفتهشده و تعادل مناسبی بین آنها برقرار شود.
مراحل انجام برنامهریزی و کنترل پروژه کدامند؟
تحلیل پروژه، برآورد مدت، هزینه و منابع اجرایی، زمانبندی پروژه، برنامهریزی منابع و شناخت رابطه زمان-هزینه، تهیه برنامه نهایی و اجرایی پروژه و ...
دامنه عملیاتی پروژهها و اعمال مدیریت بر آنها، بازهای وسیعتر از محدوده خود پروژه را دربردارد. سازمان اجرای پروژه معمولا به عنوان بخشی از سازمانها، شرکتها و موسسات دولتی و خصوصی مطرح است. ساختار سازمان اجرایی پروژها، اغلب متاثر از اقتضا و محدودیتهای استفاده از منابع کاری در آنها هستند.
یک برنامه کامل مرکز موفقیت پروژه است. این سند، محل ارتباط و فرماندهی کل نیروها، منابع و زمانهای پروژه است. بدون برنامه نمیتوان یک تیم را برای دستیابی به اهداف راهبری کرد. بیشک ساخت یک برنامه به تنهایی کافی نیست، چرا که مدیر نمیتواند آینده را پیشبینی کند، از اینروست که برنامه پروژه، ممکن است بارها و بارها تغییر یابد.
مدیریت زمان پروژه توصیفگر فرایندهای لازم برای حصول اطمینان از خاتمه بهموقع پروژه میباشد و شامل تعریف ارتباط فعالیت ها، برآورد مدت زمان فعالیت ها، تهیه برنامه زمانی و کنترل زمانبندی آنهاست.
در انتخاب استاندارد موردنظر لازم است نوع پروژه، محیط اجرا و نظر مشتریان و حامیان پروژه را درنظر گرفت و با مدیرانی که پیش از این پروژهای مشابه را مدیریت کردهاند، مشورت نمود .موسسات و کشورهای گوناگونی اقدام به تدوین استانداردهای مخصوص خود در زمینه مدیریتپروژه کردهاند؛ اما در این میان چهار استاندارد دارای اهمیت و مقبولیت بیشتری هستند :
یکی از نخستین کاربردهای علمی و مدرن مدیریت پروژه در ساخت اولین زیردریایی هستهای در دهه ۱۹۵۰ در آمریکا صورت گرفت؛ دریاسالاری به نام ( Adm Hyman Rickover) مدیر پروژه این طرح، برای اولین بار جهت هماهنگ کردن صدها پیمانکار، هزاران منبع و اطمینان از اجرای به موقع پروژه، روشی جدید که امروزه با نام Pert شناخته میشود، ابداع نمود.
تاریخچه مدیریت پروژه در دنیای جدید به سالهای ابتدایی دهه ۱۹۰۰ میلادی باز میگردد؛ جایی که هنری گانت با توسعه نمودار میل های ابداعی خود آغازگر حرکت پرشتاب بعدی طی سالهای دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی در پروژههای نظامی و هوافضای آمریکا و سپس انگلستان گردید.
مدیریتپروژه مجموعه ابزارهایی برای برنامهریزی و هدایت پروژه به سوی اهداف موردنظر است؛ این اهداف بر پایه رضایتمندی مشتری و توجه به سه عامل زمان، کیفیت و هزینه استوارند .
مدیریت ارزش فرایندی سامان یافته و نظام مند برای تصمیم سازی است. این فرایند با تعریف کار کردهای مورد نیاز برای دستیابی به اهداف و تلاش برای تحقق این کارکردها با حداقل هزینه (مصرف منابع) و با شرط حفظ کیفیت کارآیی در پی دستیابی به حداکثر ارزش برای پروژه یا فرایند است.