سازمانهای امروزی در معرض فشارهای دائمی رقابت قرار دارند و روز به روز هم این رقابت سختتر میشود. در چنین شرایطی، استفاده از تمامی ظرفیتهای سازمانی، بهخصوص مشارکت کارکنان، یک الزام کلیدی و تاثیرگذار است و خود تبدیل به یک مزیت رقابتی شده است.
ارزش ها برای رفتار سازمانی منطقی را ایجاد می نماید منطقی که زیر بنای استراتژی می باشد منطق تجاری که در سمت چپ مغز جای دارد با استراتژی در رابطه می باشد.
آنچه یک سازمان وظیفه انجام آنرا دارد در آن زمینه برای تدوین استراتژی ها بر مبنای ثبات تری دست پیدا نماید و نیازهائی که سازمان درصدد تامین آن بر می آید می تواند بر اساس آن ماموریت سازمان را به صورت بیانیه مطرح نماید.
سازمان ها با هم رقیب بوده و در رقابت سازمانی پیروز می شود که استراتژی مناسبی اتخاذ نموده و در طول رقابت با توجه به تغییر شرایط محیط و رقیب و قواعد، مناسب بودن راهبرد ها و برنامه های خود را برای ادامه رقابت بررسی کند.
هدف از برنامه ریزی بلند مدت بیشتر کنترل عملیات است در حالی که برنامه ریزی استراتژیک تغییر فعالیت ها برای حداکثر استفاده از فرصت های محیطی را دنبال می کند که به شرح زیر قابل مطرح می باشد:
بمنظور ایجاد زیر ساخت های لازم و جهت گیری برای استفاده از مکانیزم برنامه ریزی، مدیریت استراتژیک بعنوان یکی از موثرترین رویکرد مدیریتی جایگاه ویژه در سازمانهای بزرگ و کوچک پیدا نموده است.
کلمه استراتژی از کلمه یونانی ( stratego) مرکب از (stratos) به معنای ارتش و (eGo )بمعنای رهبرگرفته شده است با این تفاسیر برنامه ریزی استراتژیک نیز اساساً بر همین اساس تدوین می شود و کلیه سازمانهای دولتی و غیر انتفاعی را در بر می گیرد.
مدیریت استراتژیک سعی بر این دارد که مجموعه ای از دستاوردها و نتایج عملی و اجرایی خدمات و محصولات دهه اخیر در زمینه خدمات مدیریتی و برنامه ریزی استراتژیک را مورد بررسی قرار دهد.
ﻳﻚ واﺣﺪ اﻗﺘﺼﺎدی زﻣﺎﻧﻲ دارای ﻣﺰﻳﺖ رﻗـﺎﺑﺘﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑﺘﻮاﻧـﺪ ﺑـﻪ دﻻﻳـﻞ ﺧـﺎص و ﻧﺎﺷـﻲ از ویژگی های آن واﺣﺪ (ﻣﺎﻧﻨﺪ وﺿﻌﻴﺖ ﻣﻜﺎﻧﻲ، ﻓﻨﺎوری و ﭘﺮﺳﻨﻠﻲ ﺟﺰآن ) ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺪام تولیداتﺧـﻮد را ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ رﻗﺒﺎﻳﺶ ﺑﺎ هزینه پایین و کیفیت بالاتر عرضه کند.