هماهنگی، مجموعهای از ساز و کارهای ساختاری و انسانی است که برایمرتبط کردن مؤثر اجزای هر نظام (جامعه)، برای تسهیل در کسب اهدافطراحی میشود. آدمی موجودی اجتماعی است.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
در جامعه و سازمانها،تعداد بیشماری از انسانها زندگی میکنند که برای تحقق اهداف خود نیازمند برقراری ارتباط با یکدیگرند تا بتوانند با انجام دادن برخی از کارها، به نتایجمطلوب و مورد انتظار خود برسند و این امر تنها با هماهنگی تحقق خواهد یافت. پس برای انجام دادنِ بهتر کارها باید بین افکار، فعالیتهاو عملیات گروه، هماهنگی وجود داشته باشد. هماهنگی یعنی آمیختنفعالیتهای افراد و سازماندهی درست انسانها و تخصیص درست منابع غیرانسانی به منظور تحقق هدف.
در واقع یکی از مشخصه های دولتمردان موفق و شایسته ، بهره گیری از تمام صاحبنظران علوم مختلف اعم از مدیریت ، اقتصاد ، سیاست و جامعه شناسی و . . . در تصمیم گیری ها و تعیین خط مشی ها و سیاستهای کلان سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی می باشد؛ هر چند اگر از گروه های منتقد و مخالف دولت باشند ، چرا که مشارکت و همکاری مؤثر کلیه گروه ها و اقشار جامعه را در کسب اهداف جاری و آتی خود تضمین نموده است .
این نقش که بازتاب حضور و تأثیر رهبری است، سازمان و مجموعه را دارای انسجامهای مرئی و حتی نامرئی میکند. امروزه در مدیریت به اینمسأله معتقدند که هدف از رهبری و فرماندهی، راهنمایی زیردستان در جهتفهمیدن هدف و برانگیختن آنان به کار و فعالیت مؤثر است، و پیروزی و شکست هر تشکیلاتی، بستگی تام به رهبری آن دارد.
وظیفه رهبری، تأثیرگذاری بر مردم برای وادار کردنآنها به کوششی دلخواه به منظور تحقق اهداف گروهی است. شما میتوانیدحضور فیزیکی انسانی را بخرید یا برآن به شدت نظارت کنید، امّا شور واشتیاِ او را نمیتوانید بخرید. نقش رهبر، روحیه دادن به کارکنان است.رهبران بدون توجّه به مسائل انسانی، قادر به هدایت انسانها نیستند. اینماشینآلات و تجهیزات نیستند که ارزش افزوده ایجاد میکنند، بلکه نیرویانسانی باانگیزه است که میتواند از امکانات به بهترین شکل استفاده کند؛ لذاباید برای تک تک کارکنان ارزش قائل بوده و به آنان توجّه کرد.
در میان تمام وظایف مدیران (برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی،هدایت و رهبری) رهبری جایگاه ویژه خود را دارا است. در این مسؤولیت،مدیریت باید انسانها را بشناسد و بتواند با ایجاد نظام مطلوب، با آنها ارتباط درست برقرار کند. میان مدیران ابزاری که فقط به فکر تحقق هدف سازمان(بدون عنایت به نیازهای فرودستان) هستند و مدیران مؤثر (مدیرانی کهرهبری نیز میکنند) تفاوت اساسی وجود دارد. منبع رهبری، حاکمیت نیست،هدایت است، رهبر نه فقط گروه را راهنمایی میکند، بلکه خود نیز جزئی ازگروه است.
ثبت نام و عضویت میز کار