در این اینجا، تاثیر مدیریت سود بر چهار ویژگی سود، شامل کیفیت اقلام تعهدی، پایداری، قابلیت پیشبینی و هموار بودن، بررسی میشود. به طور خاص، فرضیه فرصتطلبانه بودن مدیریت سود آزمون میشود که بر اساس آن، مدیریت سود، کیفیت سود شرکتها را کاهش میدهد.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
به منظور آزمون فرضیهها، مقادیر چهار ویژگی سود و اقلام تعهدی اختیاری (بهعنوان نماینده مدیریت سود)، برای 303 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، در طی دوره زمانی 1387-1381 اندازهگیری شده است. شرکتهای نمونه با استفاده از روش نمونهگیری حذفی انتخابشدهاند و در برآورد مدلهای رگرسیونی چند متغیره، از دادههای ترکیبی استفادهشده است.
نتایج بهدستآمده نشان میدهد که با افزایش میزان اقلام تعهدی اختیاری، از مقادیر مطلوب ویژگیهای سود کاسته میشود. در این میان، کیفیت اقلام تعهدی بیش از سایر ویژگیها، تحت تأثیر مدیریت سود قرار میگیرد. همچنین، افزایش در مقادیر اقلام تعهدی اختیاری با کاهش در امتیاز کیفیت سود شرکتها در ارتباط است. این نتایج از نظریه فرصت طلبانه بودن مدیریت سود حمایت کرده، نشان میدهد که مدیریت سود بر محتوای اطلاعاتی حسابداری خدشه وارد میکند.
هدف گزارشگری مالی، فراهم آوردن اطلاعاتی است که سرمایهگذاران، بستانکاران و سایر استفادهکنندگان را در اتخاذ تصمیمات اقتصادی یاری رساند. بر اساس مبانی نظری گزارشگری مالی ایران، اطلاعات ارائهشده توسط سیستم حسابداری، تنها هنگامی میتواند در فرایند تصمیمگیریهای اقتصادی استفادهکنندگان مفید واقعشده، مورداستفاده قرارگیری که از حداقل استانداردهای لازم برخوردار باشد. این استانداردهای دستوری، "ویژگیهای کیفی" اطلاعات حسابداری نامیده شده، میتوانند بر میزان سودمندی اطلاعات بیفزایند.
اصول پذیرفتهشده و مبنای تعهدی حسابداری به مدیران اجازه میدهد که در گزارشگری مالی بهمنظور انتقال اطلاعات، تشخیص و قضاوت خود را اعمال کنند. اعمال قضاوت توسط مدیران و اختیارات آنان در فرایند گزارشگری مالی، به "مدیریت سود" شهرت یافته است. سالهاست که تحقیقات حسابداری به مدیریت سود و پیامدهای آن توجه ویژهای داشته است. باوجوداین، همواره این سوال مطرحشده است که آیا مدیریت سود موجب بهبود خصوصیات کیفی اطلاعات حسابداری میشود و یا از محتوای اطلاعاتی آن میکاهد؟ ادبیات تحقیق مدیریت سود، به قضاوت در مورد تأثیر مطلوب یا نامطلوب مدیریت سود بر سودمندی اطلاعات حسابداری کمک چندانی نمیکند و پاسخ صریحی به این پرسش ارائه نمیدهد. درواقع، شواهد ارائهشده تا حدود زیادی متناقض و غیرقطعی است. یکی از دلایل اصلی آن، بیتوجهی به ابعاد مختلف کیفیت اطلاعات حسابداری است. ارائه شواهدی مستدل مبنی بر وجود رابطه نظامند بین مدیریت سود و کیفیت سود، ازجمله اهداف اساسی این مقاله است.
در این پژوهش، رابطه بین تصمیمات گزارشگری مدیریت که از طریق میزان اقلام تعهدی اختیاری سود (به نمایندگی از به مدیریت سود) اندازهگیری میشود و کیفیت اطلاعات حسابداری، بررسی میشود. در تحقیق حاضر، تمرکز بر آن دسته عوامل تعیینکننده کیفیت اطلاعات حسابداری است که مستقیماً و در کوتاهمدت بهوسیله مدیریت واحد تجاری تعیین و دیکته میشود. هدف این پژوهش، تعیین تأثیر اقلام تعهدی اختیاری، بهعنوان یکی از پذیرفتهشدهترین شاخصهای دخالت مدیریت در فرایند گزارشگری، بر چهار بعد متفاوت کیفیت سود است. علاوه بر آن، تأثیر مدیریت سود بر امتیاز کیفیت سود که با توجه به این چهار ویژگی محاسبه میشود نیز آزمون میشود. برای محاسبه امتیاز کیفیت سود، از هزینه سرمایه بهعنوان شاخص اهمیت ویژگیهای سود از دید سرمایهگذاران استفادهشده است. بهعبارتدیگر، اهمیت هر یک از ابعاد کیفیت سود در تخصیص منابع از سوی سرمایهگذاران، از طریق رابطه هر ویژگی با هزینه سرمایه سنجیده شده است.
تحقیق حاضر بر این فرض استوار است که کیفیت اطلاعات حسابداری، از یکسو بر اساس تصمیمات گزارشگری مدیریت و از سوی دیگر، بر اساس ویژگیهای محیط عملیاتی و تجاری بنگاه اقتصادی تعیین میشود. هرچند خصوصیات عملیاتی و محیط تجاری بنگاه نیز تحت تأثیر تصمیمات اجرایی مدیریت قرار دارند، بااینحال، مدیران در کوتاهمدت توانایی تغییرات بنیادین در این خصوصیات را نداشته، درنتیجه خصوصیات عملیاتی و محیط تجاری شرکت تا حدود زیادی مستقل از تصمیمات مدیران شکل میگیرند.
در ادبیات مالی، این فرض وجود دارد که بین تصمیمات گزارشگری مدیریت و خصوصیات اطلاعات شرکت رابطه وجود دارد و فرض میکند که سود، نخستین منبع اطلاعات خاص شرکت است. برای مثال، تحقیقات پیشین نشان داده است که سرمایهگذاران به سود، بیش از هر معیار دیگری بهعنوان معیار سنجش عملکرد، تکیه میکنند. علاوه بر آن، مدیران نیز سود را بهعنوان یک معیار کلیدی در نظر میگیرند، زیرا سرمایهگذاران و تحلیلگران در ارزیابیهای خود از آن استفاده میکنند.
تحقیقات انجامشده نشان داده است که ازنظر سرمایهگذاران، چهار نماینده کیفیت سود دارای اهمیت است و با مطلوبتر شدن آنها، ریسک اطلاعاتی کاهشیافته، در بازار سرمایه مزیتهای مشخصی را برای شرکت فراهم میآورند. این مزایا با استفاده از معیار "هزینه حقوق صاحبان سهام" اندازهگیری میشوند. با در نظر گرفتن سود بهعنوان منبع اصلی اطلاعات خاص شرکت و با توجه به اینکه تصمیمات گزارشگری مدیریت، منبع اصلی اطلاعات خاص شرکت را تحت تأثیر قرار میدهد، انتظار میرود مدیریت سود بر مقادیر مطلوب ویژگیهای کیفی سود تأثیرگذار باشد.
مدیریت سود
ادبیات تحقیق مدیریت سود فاقد تعریفی پذیرفتهشده از مدیریت سود است. آرتور لویت، رئیس پیشین کمیسیون بورس و اوراق بهادار امریکا، مدیریت سود را اینگونه تعریف میکند: "مدیریت سود عملی است که موجب میشود، سود گزارششده بیشتر منعکسکننده خواستههای مدیریت باشد تا عملکرد مالی بنیادی شرکت". اسکیپر (1989) مدیریت سود را به عنوان مداخله هدفمند در فرایند گزارشگری مالی با قصد تحصیل برخی منافع شخصی، تعریف میکند.
این دو تعریف بر جنبه فرصت طلبانه مدیریت تمرکز دارند؛ یعنی، مدیریت باانگیزههای سودجویانه اقدام به مدیریت سود میکند و به طور ضمنی بیان میکنند که مدیریت سود موجب کاهش محتوای اطلاعاتی اعداد حسابداری خواهد شد. از سوی دیگر، برخی محققان نگاهی آگاهیدهنده به مدیریت سود دارند و آن را به عنوان دستکاری اعداد سود توسط مدیران تعریف میکنند که به واسطه آن اطلاعات خصوصی و محرمانه مدیریت در مورد عملکرد آتی شرکت به سرمایهگذاران منتقل میشود. با پذیرش این تعریف، باید انتظار داشت مدیریت سود نه تنها موجب کاهش محتوای اطلاعاتی سود نخواهد شد، بلکه این عمل، سرمایهگذاران را در تفسیر بهتر ارقام گزارششده یاری میرساند. بههرحال، فرصت طلبانه بودن مدیریت سود در ادبیات تحقیق از مقبولیت بیشتری برخوردار است.
برای چندین دهه، مدیریت سود موضوعی اصلی بسیاری مقالات حسابداری بوده است. در این رابطه، در دهههای 1970 و 1980 بیشتر پژوهشگران بر تعیین انتخابهای حسابداری تمرکز داشتند. شواهد با این فرضیه که مدیران به دلیل انگیزههای اقتصادی عمداً قواعد حسابداری را بهمنظور تغییر سود انتخاب میکردند، مطابقت داشت. بااینحال، به دلیل وجود اصل ثبات رویه و اعمال فشار از سوی حسابرسان برای رعایت این اصل، شرکتها بهصورت مستمر نمیتوانند قواعد حسابداری را تغییر دهند، زیرا این اصل موجب میشود که انتخاب رویه حسابداری، روشی پرهزینه برای دستکاری سود شود. ازاینرو، از اواسط دهه 1980 مطالعات مدیریت سود، بر استفاده مدیران از اقلام تعهدی برای تأثیر بر سود گزارششده، تمرکز یافت. مبنای حسابداری تعهدی در مقایسه با مبنای نقدی، انعطافپذیری بالاتری را برای مدیران جهت تغییر اعداد حسابداری فراهم میآورد. استفاده از اقلام تعهدی در مقایسه با تغییر رویههای حسابداری، برای مدیریت سود، سادهتر بوده، کشف سود مدیریتشده را نیز دشوارتر میکند.
ویژگیهای سود
چهار بعد کیفیت سود، ویژگیهایی از سود است که در ارزیابی مطلوبیت رویههای حسابداری استفاده میشوند. چهار ویژگی سود عبارتاند از: کیفیت اقلام تعهدی، پایداری سود، قابلیت پیشبینی سود و هموار بودن سود. در اندازهگیری این ویژگیها، وجه نقد و سود بهعنوان ساختار مرجع در نظر گرفته میشوند و درنتیجه، تنها با استفاده از اطلاعات حسابداری اندازهگیری میشوند. هر یک از این ویژگیها بعد متفاوتی از کیفیت اطلاعات حسابداری را بیان میکنند.
کیفیت اقلام تعهدی: در سالهای اخیر، اقلام تعهدی حسابداری بهعنوان یکی از مهمترین معیارهای کیفیت سود معرفیشده است. بسیاری از روشهای ارزیابی کیفیت سود بر این نکته تمرکز دارندکه سودی مطلوبتر است که به وجه نقد نزدیکتر باشد. هرچه زمان بین شناسایی درآمد و دریافت وجه نقد آن فاصله بیشتری وجود داشته باشد، سود از کیفیت پایینتری برخوردار است.
پیشبینی پذیری: این ویژگی بهعنوان توانایی سود در پیشبینی خود تعریف میشود. قابلیت پیشبینی یکی از عناصر مربوط بودن است و بنابراین، از دید استاندارد گذاران ویژگی مطلوبی است. همچنین، این ویژگی از دید تحلیلگران بااهمیت بوده، جزو ضروری ارزشگذاری است. این بعد از کیفیت سود بر ویژگی های سری های زمانی سود تمرکز دارد و بیان میکند که سود سال آتی بر اساس تغییرات در سود سال جاری قابل پیشبینی است.
پایداری: این ویژگی بیانگر ثبات و دوام سود است. از دیدگاه سرمایهگذاران، سودهای بادوام و باثبات به دلیل استمرار آنها مطلوب هستند. صرفنظر از میــزان و جهت تغییرات سود، پایـــداری بیانگر آن است که تغییرات ســـود دوره جـــاری تا چـــه حــدی در سریهای زمانی ســود باثبات است. ارقــام سود بـا پایـداری بالا از منظر سرمایــهگذاران بهعنوان ســود بــادوام در نظر گرفته میشود، تـا جایـی کـه ایـنگونــه سودها بهعنوان مبنایـی بـرای اعمـال یک روش میـانبـر بـرای ارزشگـذاری (نظیر ضریب قیمت به سود) استفاده میشوند.
هموار بودن: این ویژگی به معنی نبود نوسانهای موقت در سود است؛ بهگونهای که سود هموار رابطه نزدیکتری با جریان های نقدی واقعی دارد. بنابراین، در اندازهگیری هموار بودن از وجه نقد به عنوان ساختار مرجع استفاده میشود. این نوع از هموار بودن سود، متفاوت با سودی است که توسط رویه های حسابداری مورد انتخاب مدیریت، هموار میشود. معمولاً، سرمایه گذاران خواستار سودی با حداقل نوسانهای هستند. به صورتی که اندازه نوسان در سود را مستقیما به عنوان معیاری از ریسک شرکت استفاده میکنند.
منبع:
پژوهش های حسابداری مالی
سایر خدمات تیم
در صورت علاقه مندی به یادگیری کامل مبحث مدیریت و کیفیت سود، جهت پیش ثبت نام و یا شرکت در دوره ها کلیک کنید.
در صورتی که به مشاوره پیرامون موضوع فوق علاقه دارید کلیک کنید...
ثبت نام و عضویت میز کار