تبلیغ 1 اتیه

کارآفرینی اجتماعی، جنبشی است با رشد سریع اما گسسته و پراکنده. با نگاهی به داده‌های نظرسنجی فراگیر کارآفرینی اجتماعی (که  پراکندگی جغرافیایی و ساختار سازمان‌های اجتماعی در آمریکا را مشخص می‌کند) می‌بینیم که تنها یک پنجم سازمان‌های اجتماعی بودجه‌ای بیش از دو میلیون دلار دارند، تنها هشت درصد آن‌ها بیش از یک‌صد کارمند دارند و تنها شصت درصد آن‌ها در هشت سال گذشته پایه گذاری شده‌اند که در واقع مصادف با زمانی است که شرایط برای گسترش آن در جامعه مناسب بود.

 

 

ما بر این باوریم تفاوت بین کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی «ارزش پیشنهادی» است. برای کارآفرین گزاره‌ی ارزش پیشنهادی، طوری پیش‌بینی و سازماندهی می‌شود تا محصول یا سرویس جدید در استطاعت بازار باشد. در نتیجه باید طوری طراحی شود که منفعت تجاری ایجاد کند. پس انتظار می‌رود کارآفرین یا سرمایه‌گذارش از ابتدا مقداری درآمد مالی به دست آورند. منفعت مالی عامل ضروری برای بقای ایده است و کمک می‌کند تا بتواند به هدف نهایی‌اش که عرضه‌ی انبوه است، برسد.


کارآفرینی اجتماعی به دلیل اینکه تعهد بزرگی دارد دارای ساختاری جالب است. به دلیل این که تعداد زیادی تلاش های غیرکارآفرینانه در این تعریف گنجانیده شده چنانچه آن عهد عملی نشود کارآفرینی اجتماعی دچار بدنامی شده و هسته واقعی کارآفرینی اجتماعی از بین خواهد رفت. به دلیل این خطر ما باور داریم که نیاز به معنای دقیق تری برای کارآفرینی اجتماعی داریم، تا بتوانیم تشخیص دهیم که چه فعالیتی در این حوزه قرار دارد و چه فعالیتی در آن جای نمی گیرد. هدف ما این نیست که یک مقایسه ناعادلانه بین آن چه که سازمان های خدمات اجتماعی سنتی ارائه می کنند و نتایج حاصل از کارآفرینی اجتماعی انجام دهیم، بلکه می خواهیم به طور ساده و دقیق مواردی را که باعث تفاوت میان آنها می شود را روشن کنیم.


اگر بتوانیم به یک معنای دقیق دست یابیم، آنگاه افرادی که از کارآفرینی اجتماعی حمایت می کنند می توانند منابعشان را روی ساخت و تقویت یک زمینه قابل تعریف و مطمئن متمرکز کنند. در نبود این موضوع، طرفداران کارآفرین اجتماعی با این ریسک مواجه اند، که به طور دائم توسط افرادی که آن را باور ندارند زیر سئوال بروند. همچنین کسانی که به این موضوع بدبین هستند اهرم هایی در دست داشته باشند که ارزش این کار و افرادی که این کار را انجام می دهند را زیر سئوال ببرند.

 

کارآفرین اجتماعی اساس طرحش را طوری پیش‌بینی یا سازماندهی نمی‌کند تا برای سرمایه‌گذارش، سازمان‌های خیریه و دولتی یا خودش منفعت مالی ایجاد کند. به جای آن کارآفرین اجتماعی هدفش را ایجاد ارزش از تولید انبوه قرار می‌دهد که مزایای آن عمدتا به بخش‌هایی از جامعه می‌رسد. هدف ارزش پیشنهادی کارآفرین اجتماعی، افراد محروم و مستضعف که ابزار اقتصادی در اختیار ندارند، است تا بتوانند از مزایای آن استفاده کنند. البته به این معنی نیست کارآفرین اجتماعی ارزش پیشنهادی‌اش نباید منافع اقتصادی داشته باشد، بلکه حتی می‌تواند درآمد ایجاد کند و می‌تواند به دو شکل بدون منفعت یا با منفعت سازماندهی شود. چیزی که وجه تمایز کارآفرینی اجتماعی است، مقدم بودن بحث منافع اجتماعی بر منافع شخصی است.

 

در تعریف کارآفرینی اجتماعی سه جزء زیر باید وجود داشته باشند:
شناسایی وضعیت ظالمانه‌ی پایداری که موجب محرومیت یا ایجاد رنج در طبقه‌ای از مردم شده و راهکاری تجاری را از آنها دریغ کرده است.
شناسایی فرصتی در این وضعیت ظالمانه، توسعه‌ی یک پیشنهاد ارشی اجتماعی، به کارگیری خلاقیت، اقدام مستقیم، شجاعت و پایداری در جهت به چالش کشیدن تعادل فعلی.
برقراری وضعیت جدید و پایداری که استعدادهای نهفته را آزاد می‌کند و از رنج طبقه‌ی موردنظر می‌کاهد. از این طریق می‌تواند آینده‌ای بهتر را برای طبقه‌‌ی موردنظر یا حتی بخش اعظمی از جامعه ایجاد کند.


مرزهای کارآفرینی اجتماعی
در خصوص تعریف کارآفرینی اجتماعی، باید توجه کرد که مرزهایی ایجاد می‌شود و برخی فعالیت‌های شایسته‌ای دیده می‌شود که با تعریف ما سازگاری ندارد. عدم شناسایی مرزهای مشخص می‌تواند مفهوم کارآفرینی اجتماعی را چنان بسط دهد که تبدیل به عبارتی بی‌معنی شود.
دو شکل عمده از فعالیت‌های باارزش اجتماعی وجود دارند که باید آنها را از کارآفرینی اجتماعی تمایز داد. اولین نوع از این فعالیت‌ها، فعالیت خدمات اجتماعی است. در این مورد عده‌ای از افراد شجاع و متعهد یک وضعیت تاسف‌آور پایدار را شناسایی می‌کنند. این نوع از خدمات اجتماعی هیچ‌گاه قالب محدود خود را نمی‌شکنند. تاثیر آنها محدود به منطقه‌ یا جمعیت منطقه‌ای است که این خدمت در آنجا ارائه می‌شود. قلمروی فعالیتی‌شان هم محدود به منابع مالی می‌شود که بتوانند جذب کنند. این فعالیت‌ها ذاتا آسیب‌پذیرند و ممکن است این خدمت قطع شود. میلیون‌ها سازمان این‌چنینی در جهان وجود دارند که با نیت خیر بنا نهاده شده‌اند و می‌توانند نمونه‌ای آموزنده باشند، ولی نباید فعالیت آنها به عنوان کارآفرینی اجتماعی فرض شود.


دسته‌ی دوم سرمایه‌گذاری‌های اجتماعی که نباید با کارآفرینی اجتماعی اشتباه شود، «فعالیت یا کنشگری اجتماعی» است. در این مورد نیز عامل انگیزاننده‌ی فعالیت مشابه است که همان وضعیت ظالمانه‌ی پایدار است. بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی فردی که آن را پایه‌ریزی می‌کند نیز یکسان است. چیزی که متفاوت است جهت فعالیت فعال اجتماعی است. او بر خلاف کارآفرین که فرد به طور مستقیم دست به اقدام می‌زند، اقدامش از طریق غیرمستقیم است. این کار او از طریق ترغیب حکومت‌ها، NGOها، مصرف‌کنندگان، کارگران و … به اقدامی خاص است. فعال اجتماعی موفق می‌تواند بهبودی اساسی در سیستم به وجود آورد و حتی تعادل جدیدی نیز برقرار نماید. ولی وجه تمایز اصلی این فعالیت از طریق ترغیب دیگران، و نه اقدام مستقیم است. فعالین اجتماعی نامی بزرگ و سنتی عالی از خود به جا گذاشته‌اند. افرادی مانند مارتین لوترکینگ، مهاتما گاندی و واتسلا هاول. ولی نباید کارآفرین اجتماعی با فعال اجتماعی اشتباه گرفته شود.

 


منابع:
چطور
یاری کده
انجمن زنان مدیر کارآفرین

 

در صورت علاقه مندی به یادگیری کامل مبحث مدیریت کسب کار و کارآفرینی، جهت پیش ثبت نام و یا  شرکت در دوره ها کلیک کنید.

جهت پیش ثبت نام  کلیک کنید...

در صورتی که به مشاوره پیرامون موضوع فوق علاقه دارید کلیک کنید...

اطلاعات بیشتر کلیک کنید...

 

 
 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی