بسیاری از فروشندگان موفق اظهار می دارند بهترین و موفق ترین فروش شان زمانی بوده که مشتری در وهله اول جواب منفی داده اما بعداً علاقه مند به خرید شده است. در این جور مواقع اراده و مقاومت خرج داده و سعی کنید راه های متقاعد کردن مشتری را پیدا کنید. اصل فروش را که می گوید: مردم به خرید علاقه مند هستند فراموش نکنید. مردم دوست ندارند که صرفاً کالایی را خریده باشند بلکه دوست دارند کالای مطلوبی را خریده باشند. نیازی به گفتن نیست که سخت ترین قسمت معامله به پایان رساندن آن است.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
قاعده طلائی شیوه به پایان رساندن معامله وقتی سؤالات مربوط به پایان رساندن معامله از مشتری تمام شد دیگر چیزی از او نپرسید. بسیاری از فروشندگان سکوت مشتری را نمی توانند تحمل کنند. حال آنکه کاملاً طبیعی است. چون هر چقدر سکوت مشتری در خرید کالا بیشتر باشد به همین اندازه احتماًل خرید نیز بیشتر است. همانطوری که ملاحظه می کنید پایان دادن معامله درست در همان ابتدای معامله شروع می شود با نخستین کلماتی که بین طرفین رد و بدل می شود! مادرم داستان اولین تجربه فروش مرا بارها برایم بازگو کرده است؛ زمانیکه دو و نیم ساله بودم و جلوی منزلمان در کالیفرنیا، مثل مردهای بزرگ، یک دکه کوچک لیمونادفروشی سر پا کردم. اکنون که سالها از آن ماجرا میگذرد نمیتوانم ترازنامه مالی دقیقی از آن فعالیت ارائه دهم، ولی مادرم مطمئن است که من کاملا" اتفاقی و بدون نقشه قبلی این کار را انجام دادم. میخواهم بگویم فرد کارآفرین در هر سنی و در هر کسبوکاری که باشد باید چگونگی فروختن را بداند. به جرأت میتوانم بگویم هیچ کارآفرین موفقی را ندیدهام که از فروش ایدههایش ناتوان باشد. روند رو به رشد کنونی این است که مدیران عامل شرکتها در واقع مدیران فروش نیز هستند.
بهطور کلی هر کس که تنها بتواند لیموناد، بستنی و پیتزا بفروشد یا اتاقهای یک هتل را کرایه دهد، موفق نمیشود. سر منشأ موفقیت، فروش ایده به شرکاء ، همکاران، صاحبان سرمایه و عموم مردم است. فروش یک توانایی است که مردم را وا میدارد تا از دیدگاه شما به قضایا نگاه کنند. نمیدانم اگر نمیتوانستم مردم را متقاعد کنم که مانند من بیاندیشند، امروز در چه موقعیتی بودم. شعار همیشگی من این است: بیا اول روش مرا امتحان کنیم؛ اگر عملی نبود روش تو را امتحان میکنیم. برای مردمی که میخواهند ایده شما را بخرند و راه مورد نظر شما را امتحان کنند، باید منافعی وجود داشته باشد تا این کار را با رضایتخاطر انجام دهند. فروش یک هنر است که افراد را متقاعد میکند تا از یک موقعیت به نفع موقعیت دیگر صرفنظر کنند؛ این افراد ممکن است بانکداران، سهامداران و یا مشتریان یک رستوران باشند.
از دیدگاه برخی تحلیلگران، مهارت فروش پنج جزء دارد: ۱) توسعه چشماندازها: تشخیص دهید که مشتری واقعا" چه میخواهد. ۲) یافتن یک روش: بازاریابی موقعیت از دیدگاه مشتری آغاز کنید. ۳) پیامگذاری: به آنچه که میفروشید اعتقاد داشته باشید. ۴) نزدیک شدن به معامله: به یاد داشته باشید که هدف شما فروش است، و هر کار دیگری اعم از مذاکره برای این هدف انجام میشود. ۵) پیگیری: مطمئن شوید که مشتری راضی شده، تا دوباره هم به سراغ شما بیاید و از شما خرید کند.
من این حرفها را زیاد نمیفهمم و ترجیح میدهم همه آنها را در یک فرمول طلایی دو واژهای خلاصه کنم: "اعتقاد به فرآورده"، و "جدیت". وقتی شما به چیزی اعتقاد ندارید، فروش آن برای شما خیلی مشکل میشود. چند سال پیش خود را داوطلب احراز پست ریاست اتاق بازرگانی آمریکا در تایلند نمودم. روزهای اولی که در این اتاق استخدام شدم به من اعتنایی نداشتند و اجازه نمیدادند که زیاد در کارها دخالت کنم؛ چرا که از نظر آنها بهقدر کافی "کهنه کار" نبودم. رقیب من یک بانکدار از اهالی مانهاتان (آمریکا) بود که در تایلند فعالیت میکرد و از هر لحاظ، چه فردی و چه حرفهای، بسیار با کفایت بود. بههرحال احتمال موفقیت من برای احراز این پست بسیار ناچیز بود؛ اما شعار سادهای داشتم. شعارم این بود که سالهاست در تایلند هستم و تصمیم دارم بقیه زندگی خود را نیز در تایلند بگذرانم. رقیب من مهاجر پیری بود که احتمالا" تا چند سال دیگر از کار برکنار میشد. باید همه را متقاعد میکردم که چون تعهد بیشتری نسبت به تایلند دارم (بهدلیل سالهای اقامتم در آنجا و تصمیمی که برای ماندن داشتم) صلاحیت بیشتری برای ریاست اتاق بازرگانی دارم و بهتر میتوانم از عهدهی کارها برآیم. بانکدار مذکور مرد خوبی بود اما فکر میکنم در روز رأیگیری جدیت من کارساز شد و به راحتی در مقابل او پیروز شدم. اعتقاد و جدیت دو عامل جادویی هستند که اگر خوب با هم تلفیق شوند طلسم خوشبینی را در اختیار شما قرار میدهند. شما برای فروش نیاز به خوشبینی دارید. دلیل موفقیت من در فروشِ ایدهها و کالاها به مردم این است که همیشه خوشبین هستم. به همین دلیل تاکنون هیچوقت در معرفی تایلند، چه بهعنوان محلی برای تفریح و چه بهعنوان محلی برای کسب و کار، شکست نخوردهام.اگر هنوز هم نسبت به تواناییهای خود درکسب عالیترین مهارتهای فروش تردید دارید، کتابهای مختلفی را که در مورد زندگی کارآفرینان موفق نوشتهشدهاست با دقت بخوانید. خواهید دید که فورمول موفقیت آنها، اغلب همان دو واژهای است که حالا دیگر برای شما تازگی ندارند: "اعتقاد" به آنچه میفروشید، و جدیت!
منبع: ویستا پاپیروس مدیریار
سایر خدمات تیم
در صورت علاقه مندی به یادگیری کامل مبحث مدیریت فروش، جهت پیش ثبت نام و یا شرکت در دوره ها کلیک کنید.
در صورتی که به مشاوره پیرامون موضوع فوق علاقه دارید کلیک کنید...
ثبت نام و عضویت میز کار