تبلیغ 1 اتیه

در سال 1983 جابز به دنبال جذب جان اسکولی، مدیر عامل شرکت پپسی بود 

 

اما به رغم تلاشی که استیو جابز برای جلب رضایت اسکولی انجام می داد، وی از همکاری با اپل طفره می رفت، اما تنها یک جمله همه چیز را تغییر داد. 

 

در کتاب "ادیسه"، اسکولی می نویسد: ما در بالکن غربی بودیم که چشم اندازی رو به رودخانه هادسون داشت، در این بین جابز مستقیما از من پرسید: 

 

- میای با اپل کار کنی؟


+استیو، من که گفتم من عاشق همکاری با توام، چطور کسی می تونه پیشنهاد تو رو رد کنه، اما جور در نمیاد، استیو من دوست دارم به عنوان مشاور در خدمتت باشم، اما نمی تونم بیام اپل.

 

اسکولی می نویسد جابز سرش را پایین انداخت و به زمین خیره شد، سپس به من نگاه کرد و جمله ای گفت که پیشنهادش را قبول کنم. 

 

-جابز گفت:آیا واقعا می خوای مابقی عمرت رو به فروش آبِ قنددار به مردم بگذرونی و شانس این که بتونی دنیا رو تغییر بدی؛ از دست بدی⁉️

اسکولی می نویسد این جمله به مثابه آن بود که با مشت ضربه شدیدی به شکم من بزند.

 
 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی